چراغ ما در این خانه میسوزد … 3
میدانید چرا باید چراغ این صفحه را روشن نگه داریم؟
چون اینجا پنجرهایست که ما به خانههای هم داریم. بستن این پنجره یعنی بیخبری ما از هم: بیخبری ما از عطوفت دستهای شما، بیخبری شما از حال و روزگار کودکان محک. هر کسب و کاری میتواند مدتی کالایش را در کنجی نگاه دارد تا به وقتی که با دل خوش و ذهن آرام به روال آشنای همیشگی زندگی بازگردد ولی محک که کالا ندارد! کاش میشد که ما هم میتوانستیم یک چیزهایی را به تعویق بیندازیم، متوقف کنیم و به بعد حواله بدهیم ولی سرطان امان نمیدهد، توقف سرش نمیشود، مبارزه با سرطان مسابقه با زمان است، هر توقفی نتیجه مسابقه را آن میکند که نباید… کی امانم میدهی ای بیامان؟…
حالا باز کنار یکدیگریم. دو سوی همین پنجره کوچک و میدانیم که با هم شکفتن کودکانمان را بر فرش بهار خواهیم دید. و این پاداش امیدواران به بهار است.